سفارش تبلیغ
صبا ویژن


 
 
  ãäæ
áíä˜åÇí ÓÑíÚ
ÕÝÍå Çæá
ÂÑÔíæ
Çíãíá

  ãæÖæÚÇÊ

  ÂÑÔíæ

  ãÚÑÝí æÈ Èå ÏæÓÊÇä
« ÇÑÓÇá ÈÑÇí ÏæÓÊÇä »
äÇã ÔãÇ :
Çíãíá ÔãÇ :
äÇã ÏæÓÊ ÔãÇ:
Çíãíá ÏæÓÊ ÔãÇ:

Powered by ParsTools

  ãÊÑÌã ÒÈÇä ÓÇíÊ / Translator Language

 

  نقاشی خیال

فراوان درود خدمت استاد محترم خانم ورامینی

استاد گفته بودین از درس هائی که با شما داریم براتون با عنوان اون برنامه ایمیل بزنیم

من سه درس رو با شما دارم

 

شیوه ارائه

 

 

برنامه نویسی پیشرفته 2

مبانی برنامه نویسی و ویژال بیسیک


مهران.ج یکشنبه 88/5/4 نظر  نظر بدهید!

  یه درد دل کوچیک

یه درد دل

 

دست خط خرچنگ قورباغه ای ام بهتر شده ،دیگر مثل گذشته حسرت زیبا نوشتن را در دل ندارم ،اما چه فایده که هنوز هم نمیتوانم خرچنگ قورباغه های زندگی ام را هموار سازم .
هنوز هم از طلوع تا غروبم بی حاصلی موج میزند ،حتی غرق شدن در بازی واژه ها هم نمیتواند دقایقی مرا به آرامش برساند.
خوب می دانم که دیگر پرپر زدن نیز برایم هیچ سودی ندارد اماای کاش ،ای کاش هنوز هم اندکی سودای پرواز گذشته را در سر داشتم ،شاید به امید آن لحظه هایم آسان تر مهر فراموشی میخورد.
گاه می نشینم و ترانه های گذشته را زمزمه میکنم ،می دانم جز اشک برایم چیزی به ارمغان نمی آورد اما همان قدر که مرا با لحظه های باتو بودن پیوند می دهد برایم کافی است ،افسرده تر میشوم اما همان چکه اشک ها به من آرامشی کم رنگ می بخشد و شاید هم بذر دیگری از امید در دلم می کارد ولی این تازه شروع قصه است ،پایان آن آنجاست که وقتی امروز را مینگرم و هیچ اثری از بذر های گذشته را نمیابم دوست دارم این غنچه را نیز همین جا به دست نیستی بسپارم تا برایم دلخوشی مترسک واری به وجود نیاورد.

 


مهران.ج یکشنبه 88/5/4 نظر  نظر بدهید!

  عشق من

 تقدیم به ماه بانوی مهربان

به قصد سبز با تو قد کشیدن                      به ناز رویت با غزل چمیدن
در آرزوی عطرت ای شاخه عقاقی              زدم جوانه در هوای عاشقی
به جستجوی حیرت نگاهت                       به  وصف سرخ لعل دلربایت 
نوشتم  این بار با هوس ترانه                     فرو شکستم این بغض شاعرانه
شدم روانه به آسمان قصه                       شد پاره پاره تار و پود واژه
به دل رسیدم کنج زلف مهتاب                   شدم ترانه ، پر خروش و بی تاب
به شب تیدم مستی ستاره                     خنک برقصید باز نسیم شبانه
زدم شبیخون به سکوت کوچه                   شکستمش با موج پر خروش شعله
نه ترس شب ماند و نه سرد کوچه             نه خجلت دوش در کنج تنگ کلبه
شکوه شعرم  شد  جنس تو ای پیاله          می خواست که از ذوق تا سحر بباره
بخواندمش با هرم داغ سینه                    تو گفتی ای گل عشق من همینه

 

 

 


مهران.ج یکشنبه 88/5/4 نظر  نظر بدهید!

  فصل سبز

بالهای صورتی ام آماده پرواز در اوج و دلم قهرمان فروپاشی پیله های زشت و خاکستری،
قلمم اشک  شوق بردیدگان دارد ،ذوق زده است برای نوشتن فصل سبز آرزوهایم،
فردا توبره  خواب آلود زندگی ام را پر از جوانه های امید  خواهم کرد،میخواهم برای
  خودم دنیایی بسازم ،همان دنیایی که سالهاست در رویاهایم هوس زیستن در 
بیشه های خوش ذوقش دارم،با لبخندی  پر امید به روزگار  طعنه ای تلخ میزنم  و 
گذشته ام را از حسرت و ناکامی به هیجانی شیرین وا میدارم .



 

 


مهران.ج یکشنبه 88/5/4 نظر  نظر بدهید!

  گالری عکس های عاشقانه جدید و زیبا

عاشق تنها...!؟

20qi2r5.jpg

عاشقانه ...!؟  

dc3381f03012b46f.jpg

me.gif

بقیه عکس ها رو در ادامه مطلب ببینین...!؟

ادامه مطلب...

مهران.ج یکشنبه 88/5/4 نظر  نظر بدهید!

   1   2   3      >
  ÏÑÈÇÑå

  ÂãÇÑ

»ÊÚÏÇÏ ÈÇÒÏíÏåÇ:
»˜ÇÑÈÑ: Admin

áíäß Rss

  ãÏíÑÇä / æÖÚíÊ ÏÑ íÇåæ


  áíä˜ åÇ
Sense Of Tune

 

 

Designed Template By: PersiaStyle.Com
Coryright© PersiaStyle. All Rights Reserved