|
|
áíä˜åÇí ÓÑíÚ |
|
|
|
|
|
|
ãÊÑÌã ÒÈÇä ÓÇíÊ / Translator Language |
|
|
|
|
یه درد دل
دست خط خرچنگ قورباغه ای ام بهتر شده ،دیگر مثل گذشته حسرت زیبا نوشتن را در دل ندارم ،اما چه فایده که هنوز هم نمیتوانم خرچنگ قورباغه های زندگی ام را هموار سازم . هنوز هم از طلوع تا غروبم بی حاصلی موج میزند ،حتی غرق شدن در بازی واژه ها هم نمیتواند دقایقی مرا به آرامش برساند. خوب می دانم که دیگر پرپر زدن نیز برایم هیچ سودی ندارد اماای کاش ،ای کاش هنوز هم اندکی سودای پرواز گذشته را در سر داشتم ،شاید به امید آن لحظه هایم آسان تر مهر فراموشی میخورد. گاه می نشینم و ترانه های گذشته را زمزمه میکنم ،می دانم جز اشک برایم چیزی به ارمغان نمی آورد اما همان قدر که مرا با لحظه های باتو بودن پیوند می دهد برایم کافی است ،افسرده تر میشوم اما همان چکه اشک ها به من آرامشی کم رنگ می بخشد و شاید هم بذر دیگری از امید در دلم می کارد ولی این تازه شروع قصه است ،پایان آن آنجاست که وقتی امروز را مینگرم و هیچ اثری از بذر های گذشته را نمیابم دوست دارم این غنچه را نیز همین جا به دست نیستی بسپارم تا برایم دلخوشی مترسک واری به وجود نیاورد.
|
|
مهران.ج |
یکشنبه 88/5/4 |
نظر
|
|
|
|
»ÊÚÏÇÏ ÈÇÒÏíÏåÇ:
»˜ÇÑÈÑ: Admin
|
|
|
|