|
|
áíä˜åÇí ÓÑíÚ |
|
|
|
|
|
|
ãÊÑÌã ÒÈÇä ÓÇíÊ / Translator Language |
|
|
|
|
نفس هایم پر از ماتم ، حضورم سخت تر از مرگ است نوای لبـــخند بی واژه مـــثال پایـــــــیز ، بی برگ است گل عشقم سخت پژمرده ،دگر هرگز نمی روید در آغوش دل سردم کسی امید نمی گوید برای این قلب افسرده کسی شمعش نمی سوزد کسی حتی به روی من نگاه از کینه نمی دوزد کنارم جغد حسرت ها نشسته با لبی خندان شده ام پروانه زندانی ،نگاه او میله زندان ولی این دل بیمار و اشفته هنوز از عشق میگوید هنوز هم در پی مرحم سراغ از واژه می جوید انقدر واژه میگویم که باور باشدم هستم هزاران شعر مستانه نویسم با دل مستم خیال دیگر نمی بافم به جان اشک این چشمم به پیش این جغد افسرده من امشب حیله بربستم
|
|
مهران.ج |
سه شنبه 87/5/22 |
نظر
|
|
|
|
»ÊÚÏÇÏ ÈÇÒÏíÏåÇ:
»˜ÇÑÈÑ: Admin
|
|
|
|